اهداف 2-pdf
اهداف ۲
محدودیت ها
تنها چیزی که موفقیتهای ما را محدود میسازد تفکری است که به ما می گوید نمی توانی موفق شوی و این واقعا حرف تازه ای نیست که (آن که می گوید می توانم ، می تواند و آنکه می گوید نمی توانم ، نمی تواند )
یکی می گوید (فکر میکنم همیشه یک بازنده خواهم بود ) و با این حرف ، یادگیری را کنار میگذارد موقعیتها را از دست می دهد تا دیر وقت کار نمی کند پس انداز نمی کند ، تلاش نمیکند ) بی فایده است و نگفته پیداست که پیشگویی او درست از کار در می آید و موفق نمی شود.
دیگری میگوید ( من موفق خواهم شد، به هر قیمتی این کار را خواهم کرد تا هر وقت لازم باشد کار میکنم، تا آنجا که بتوانم یاد میگیرم تا جایی که نیاز باشد تغییر میکنم من میتوانم ) و موفق می شود .
معلولیت ها و ناتوانایی ها
هرگاه به توانایی خود برای موفقیت شک کردید به موانعی فکر کنید که دیگران بر آنها چیره شده اند.
هلن کلر اجازه نداد که نابینایی و ناشنوایی اش مانع از آن شود که زندگی خود را وقف انسانهای بد اقبال تر از خویش کند وینستون چرچیل دانش آموز فقیری بود که از لكنت زبان رنج می برد اما نه تنها در بیست و چهار سالگی برنده جایزه نوبل شد بلکه توانست یکی از نافذترین سخنرانان دوران اخیر گردد توماس ادیسون را از مدرسه بیرون انداخته بودند . عظیم الجثه مردی که توانست ورزیده ترین اندام را برای خود بسازد ، در آغاز
یک انسان ضعیف چهل و سه کیلویی بود.
مهم نیست که از کجا آغاز میکنید مهم آن نقطه ای است که برای خاتمه بر می گزینید.
مشکلات
ما پیوسته با فرصتهای بزرگی مواجه میشویم که زیرکانه خود را در قالب مشکلات لاینحل از ما پنهان میکنند.
ما برای حل مسایل و مشکلات و یافتن راههای تازه برای حل مسائل طراحی شده ایم مشکلات بخشی از میراث جهان هستند که ما را برای رهایی از خود به سوی یادگیری و تجربه میرانند ویژگی منحصر بفرد انسان بودن تلاش پیگیر تجربه اندوزی است ، شما می توانید از هیچ ، چیزی بسازید، از نظر کسی که مثبت فکر میکند یک مشکل صرفا موقعیتی تازه برای یاد گرفتن است.
مشکلات دامنه ذهن ما را وسعت میبخشند به قول هوراس ) بدبختی نبوغ را نمایان می سازد و خوشبختی آن را می پوشاند .
اشتباهات
ما از شکستهای خود به مراتب بیشتر از پیروزیهایمان درس می گیریم زیرا وقتی بازنده میشویم به فکر و تامل و تجزیه و سازماندهی مجدد می پردازیم و طرحها و تاکتیک های تازه بنا میکنیم اما وقتی برنده میشویم فقط جشن میگیریم چیز تازه ای یاد نمی گیریم و این خود دلیل دیگری برای گرامی داشتن اشتباهات است.
توماس جی واتسون موسس کارخانه آبی بی ام گفته است: راه دستیابی به موفقیت مضاعف کردن میزان شکست هاست.
قانون کاشت و برداشت
هر انسانی در جایی قرار دارد که قانون حیات او برایش تعیین کرده است. افکار و اندیشه هایی که به شخصیت خود القا کرده او را به این نقطه کشانده است در زندگی انسان عاملی به نام بخت وجود ندارد بلکه هر چه هست نتیجه قانونی است که خطا بردار نیست. انسان تا آن زمانی که خود را موجودی ناگزیر از قبول شرایط بیرونی تصور می کند حصار محیط و شرایط است اما وقتی به قدرت خلاقه خود پی برد و دانست که می تواند بر خاک و دانه های پنهان هستی خود حکم براند خاک و دانه ای که شرایط خود از آن زاده می شود،
آن وقت است که آقا و ارباب واقعی خویشتن میشود شرایط زاده اندیشه های انسان است ، انسانی که آنها را دیر زمانی پیشه خود ساخته است تا به کنترل و تزکیه خویشن بپردازد چرا که او میداند تغییر این شرایط بستگی ظریف با تغییر شرایط روانی او دارد.
افراد کوته بین اغلب به مشاهده نمونههای برجسته میپردازند و همیشه می گویند( ای کاش من استعداد او را داشتم ) یا ( ای کاش من هم شانس او را داشتم) و هیچ وقت ماهها و سالها تلاشی را که صرف شکل گیری این موفقیتها شده است نمی بینند. اغلب خبر از موفقیت هایی میشنویم که با تلاشها و بی خوابیهای شبانه روزی بدست آمده است و بعد میبینیم که این ستاره نوظهور در واقع حاصل پانزده سال تلاش بی وقفه بوده است.