خلاصه ای ممتاز از کتاب آیین زندگی (5) - مزایدات-pdf
بخش دوم : فنون اصلی غلبه بر نگرانی
فصل 4 : چگونه می توان مسائل نگران کننده را تجزیه و تحلیل کرد
ما باید خود را در مقابل انواع نگرانیها با یادگیری سه مرحله تجهزیه و
تحلیل مشکلات تجهیز کنیم : 1 - واقعیتها را بفهمیم -2 واقعیت ها را تجزیه
و تحلیل کنیم -3 تصمیم بگیریم و براساس آن عمل کنیم .
اول سراغ قانون اول برویم : واقعیتها را بفهمیم. چرا فهمیدن واقعیت ها این قدر مهم است؟ برای این که اگر واقعیتها را درست نفهمیم ، نمی توانیم با بررسی آنها راه حل درست ارائه کنیم.
هربرت . ای . هاوکز فقید ، رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه کلمبیا ، به دویست هزار دانشجو کمک کرد تا مشکلات ناشی از نگرانی را حل کنند و به آنها می گفت ( سردرگمی عامل اصلی نگرانی است ) او در این باره چنین توضیح می داد ( نیمی از نگرانیهای دنیا را آدمهایی بوجود می آورند که قبل از آگاهی کافی درباره موضوعی ، تصمیم میگیرند. برای مثال ، اگر مشکلی داشته
باشیم که لازم باشد در ساعت سه بعداز ظهر سه شنبه با آن رو به رو شوم تا
وقتی که سه شنبه برسد ، ابدا درباره اش تصمیم نمی گیرم ، بلکه در حال حاضر سعی میکنم ذهن خود را روی واقعیتهایی که مشکل را به وجود آورده اند متمرکز کنم. ابدا از خوابم نمی گذرم و فقط سعی می کنم روی واقعیت ها متمرکز شوم سه شنبه که برسد اگر همه واقعیت ها را درست فهمیده باشم . مساله معمولا به خودی خود حل می شود.
از هاوکز پرسیدم آیا با این روش ، به کلی از شر نگرانی ها خلاص شده است.
او جواب داد ( بله ، میتوانم صادقانه بگویم که در حال حاضر زندگی من کاملا خالی از نگرانی است . من این موضوع را فهمیده ام که اگر کسی واقعیت ها را با روش عینی و عملی بررسی کند، معمولا نگرانیهای او در پرتو آگاهی از بین می روند.
اجازه بدهید این جملات را تکرار کنم : ( اگر کسی واقعیت ها را با روشی عینی بررسی کند، معمولا نگرانیهای او در پرتو آگاهی از بین می روند )
توماس ادیسون با لحنی بسیار جدی :گفت در دنیا راه و روشی
نیست که آدمها برای فرار از زحمت فکر کردن ، به آن متوسل نشده باشند ما اگر اصولا اهل سر و کار داشتن با واقعیتها هم باشیم دنبال واقعیت هایی می گردیم که تفکرات ما را تایید کنند و یاریمان دهند از بقیه واقعیت ها غفلت کنیم ! ما فقط دنبال واقعیتهایی هستیم که اعمال ما را تایید کنند و با آرزوها و تعصبات و داوریهای از پیش تعیین شده ما جور در بیایند آندره موروا می گوید هر چه که مطابق میل و خواستههای شخصی ما باشد، به نظرمان حقیقت دارد و هر چه که با آنها جور در نیاید باعث خشم ما میشود تنها راه حل این است که احساسات را از تفکرات خود جدا کنیم و همان طور که هاوکز می گفت :
واقعیت ها را با روشی عینی و عملی در نظر بگیریم. البته موقعی که انسان نگران است، این کار ساده نیست ، زیرا در چنین مواقعی احساسات ما غلیان میکنند و به اوج خود میرسند. من در این مواقع سعی میکنم دور و جدا از مسایل خود بایستم تا بتوانم واقعیت ها را روشن تر ببینم ، از دو شیوه استفاده می کنم.
1- موقعی که میخواهم واقعیتها را گردآوری کنم ، وانمود می کنم
که این اطلاعات را نه برای خود که برای شخص دیگری جمع می کنم.
این کار به من کمک میکند که برخوردی آرام و بیطرفانه با موضوع داشته باشم و احساساتم را کنار بگذارم .
2- در هنگام جمع آوری اطلاعات ، گاهی وانمود می کنم که وکیل مدافع طرف مقابل هستم به عبارت دیگر علیه خودم مدارک را جمع میکنم تا بتوانم با چیزهایی که به دلخواه من نیستند و از روبرو شدن با آنها طفره می روم ، بهتر آشنا شوم.
بنابراین قانون اول حل مساله این است واقعیت ها را بفهمیم
بیایید از روش هاوکز فقید استفاده کنیم: هرگز بدون جمع آوری بیطرفانه واقعیت ها ، به حل مساله نپردازید. در هر حال جمع آوری کل واقعیت های دنیا ذره ای به کارمان نخواهد آمدف مگر آن که آنها را تجزیه و تحلیل و تفسیر کنیم. در این زمینه تجربه گرانبهایی دارم و آن هم این که اگر واقعیت ها را روی کاغذ بنویسیم ، آسان تر میتوانیم آنها را تجزیه و تحلیل کنیم. همان طور که
چارلز کترینگ میگوید ) وقتی مشکلی را خوب بیان می کنیم در واقع نیمی از آن را حل کرده ایم ) . سالهای سال بود که عادت داشتم هر وقت مساله ای برایم پیش می آمد پشت ماشین تحریرم بنشینم و دو سوال اساسی را مطرح و جواب آنها را پیدا کنم.
1- دقیقا برای چه نگران هستم ؟
-2 برای این نگرانی چه می توانم بکنم ؟
قدیم ها عادت داشتم فقط سوالها را بنویسم ، ولی چند سال قبل دست از این عادت برداشتم و فهمیدم اگر جوابها را هم بنویسم ، ذهنم بهتر کار می کند.
در تصمیم گیریها ، همیشه مرحله ای وجود دارد که در آن محاسبه و تفکر زیان آور می شود. اینجا ، جایی است که باید تصمیم بگیرید و عمل کنید و اصلا به پشت سرتان نگاه نکنید.