جهت دریافت مناقصه یا مزایده شغلی خود، ثبت نام کنید

نام/نام خانوادگی:
شماره تماس:
کد امنیتی
 
ir
rss
calendar پنج شنبه، 1 آذر ماه 1403
پارس نماد داده ها، خبرگزاری مناقصات و مزایدات کشور
خبرگزاری مناقصات و مزایدات کل کشور
پایگاه خبری پارس نماد داده ها
آمار مناقصات و مزایدات

مـناقصات امروز :

1,631
مـناقصات دیروز :3,491

مـزایدات امـروز :

994
مـزایدات دیروز :1,857
استعلام امروز : 1,259
استعلام دیروز : 2,695
بازدید کل :152,470

خلاصه ای ممتاز از کتاب آیین زندگی (23) - پارس نماد داده ها-pdf

خلاصه ای ممتاز از کتاب آیین زندگی (23) - پارس نماد داده ها-pdf

ادامه بخش ششم : چگونه از انتقاد نگران نشویم – فصل 22 : کارهای احمقانه ای انجام داده ام.
قدیم ها عادت داشتم گناه مشکلاتم را به گردن بقیه بیندازم، ولی هرچه پیرتر وعاقل تر شدم، تشخیص دادم که در یک تجزیه و تحلیل نهایی باید خودم را برای اغلب اشتباهاتم سرزنش کنم. بسیاری از مردم، وقتی پیرتر می شوند این موضوع را می فهمند. ناپلئون بناپارت در سنت هلن گفت : (هیچ کس جز خودم مسئول سقوطم نیست. من بزرگترین دشمن خود و عامل اصلی سرنوشت فاجعه بارم بوده ام.) موقعی که از آفای هاول (مدیر صنایع فوالد آمریکا) علت موفقیتش را پرسیدم جواب
داد ))سالهاست دفتری تهیه کرده ام که در آن تمام کارهای روزانه ام را می نویسم،خانواده ام هرگز برای شبهای یکشنبه من برنامه ای نمی گذارند، چون می دانند آن زمان را برای بررسی و مرور کارهای هفته گذشته گذاشته ام. بعد از شام، تک و تنها به اتاقم می روم، دفترم را باز می کنم و روی همه مصاحبه ها، بحث ها و مالقاتهایی که از صبح دوشنبه گذشته پیش آمده اند فکر میکنم و از خودم می پرسم : این بار اشتباهم چه بوده و چه کاری را درست انجام دادم و چگونه می توانم بهتر کار کنم؟ گاهی اوقات این بررسی های هفتگی اندوهگینم می کنند گاهی از خطاهای خودم حیرت می کنم. البته هر چه می گذرد، این خطاها کمتر می شوند. این سیستم تجزیه و تحلیل اعمال خود که سالهاست ادامه دارد از همکاری هایی که تا به حال کرده ام، برایم مفیدتر بوده است))

احتماالً همه کارهایی اقتباس کرده است. اچ، پی ، هاول این روش را از بن فرانکلین فقط فرانکلین تا شب یکشنبه صبر نمی کرد. او این بررسی جدی اعمال روزانه را هر شب انجام می داد و متوجه شده بود که در وجودش سیزده اشکال عمده دارد. سه تا از آن اشکال ها این است : اتالف وقت، به موضوع جزئی و پیش پا افتاده پیله کردن، با مردم بحث و مجادله کردن. بن فرانکلین عاقل تشخیص داد که اگر این ضعف ها را برطرف نکند چندان کاری از دستش برنخواهد آمد. بنابراین با هر یک از این نقص ها برای یک هفته مبارزه کرد و از تالشها روزانه اش برای رفع آن، گزارش هفتگی تهیه کرد. هفته بعد به سراغ عادت بر بعدی می رفت. فرانکلین این شیوه مبارزه با عیب هایش را برای مدتی بیش از ده سال ادامه داد.
آدم ضعیف با کمترین انتقاد از کوره در می رود، ولی انسان عاقل از کسانی که از او انتقادی می کنند (سر راهش قرار می گیرند.) چیز یاد می گیرد. والت ویتمن در این باره می گوید )آیا شما فقط از کسانی که تحسین تان کرده اند، با شما مهربان بوده اند و در کنار شما ایستاده اند چیز یاد می گیرید و آیا از کسانی که شما را پس زده اند و مقابلتان ایستاده اند و با شما بحث کرده اند چیز یاد نگرفته اید؟
به جای اینکه منتظر بمانیم تا دشمنانمان از ما انتقاد کنند، بهتر است آنها را به این کار تشویق کنیم. بیائید خودمان جدی ترین منتقد خود باشیم. بیائید قبل از آن که دشمنانمان فرصتی پیدا کنند که حتی یک کلمه درباره عیب های ما حرف بزنند، خودمان آنها را پیدا و درمان کنیم. این درست همان کاری است که چارلز داروین می کرد. در واقع او پانزده سال تمام وقتش را صرف نقد از خود کرد. داستان از این قرار است : وقتی که داروین دستنویس کتاب جاودانه اش اصل انواع را تمام کرد، متوجه شد چاپ
این نظریه انقالبی درباره اصل خلقت جهان علم و اندیشه را به شدت تکان خواهد داد، بنابراین خودش منتقد کارهای خودش شده و پانزده سال دیگر را صرف بررسی مجدد اطلاعات، استدلال ها و نقد نتایج حاصله کرد.
چارلز الک من، رئیس کمپانی پشودنت سالی یک میلیون دالر خرج می کند تا باب هوپ کمدین معروف در صحنه بماند، زیرا او ید طوالنی در خرده گیری و انتقاد همراه با
طنز دارد. الک من هیچ وقت نامه هایی را که در آنها از او تعریف کرده اند نمی خواند، بلکه اصرار دارد فقط نامه های انتقاد آمیز را بخواند، چون می داند که اگر قرار است چیز یاد بگیرد از آنها یاد میگیرد.
یک فروشنده صابون را میشناسم که عادت داشت از دیگران خواهش کند انتقادهای کار او را بگویند، وقتی برای اولین بار صابون های شرکت کلگیت را فروخت، احساس کرد سفارش کمی دریافت می کند و سخت نگران شد که نکند کارش را از دست بدهد. از آنجا کهمی دانست کیفیت و کمیت صابون هیچ اشکالی ندارد. فهمید که حتما مشکل از خود اوست.
بنابراین هر وقت موفق نمیشد صابون بفروشد نزد خریدار باز می گشت و از اومی خواست بگوید کجای کارش ایراد داشته است؟ آیا بی تفاوت بوده است؟ آیا اشتیاق کافی
نداشته است؟ گاهی اوقات مشتری می گفت : )من نیامده ام به شما صابون بفروشم . آمده ام انتقادات شما را بشنوم و از شما راهنمایی بخواهم. لطف می کنید بگوئید موقعی که به شما صابون می فروختم، کجای کارم عیب داشت ؟ شما از من بسیار با تجربه تر و موفق تر هستید. لطفا انتقادات خود را بگوئید. رک و صریح حرف بزنید و ابدا ملاحظه نکنید.
عاقبت کار او به کجا کشید؟ امروز او مدیر کمپانی کلگیت – پالمو لیو - پیت یعنی بزرگترین شرکت سازنده صابون است. نام این مرد ای . اچ . لیتل است. برای اجتناب از
نگرانی ناشی از انتقاد به قانون 3 عمل کنید.
از کارهای احمقانه ای که انجام میدهیم فهرستی تهیه و خودمان را نقد کنیم. چون نمی توانیم انتظار داشته باشیم که آدم کاملی باشیم، کاری را بکنیم که ای . اچ . لیتل کرد، از دیگران بخواهیم بی غرض و به شکل سازنده از ما انتقاد کنند. 

برای تبلیغ به صورت رایگان ، کسب و کار خودتان را در اینجا معرفی کنید
کد امنیتی
 
پارس نماد داده ها