خلاصه ای ممتاز از کتاب درآمدی بر ذکر و دعا - فصل اول (2)-pdf
فصل اول : ذکر
شرایط آداب و ذکر
مولوی به ذکر شب هنگام و دعای سحرگاه اشاره کرده و به سالکان اندرز می دهد که اگر می خواهند به حواس نورانی دست یابند، باید از خواب و خورد خود کم کرده و به یاد و ذکر حق تعالی بیفزایند.
اندکی صرفه بکن از خواب و خور از مغان بهر ملاقاتش ببر
شو قلیل النوم مما یهجعون باش در اسحار، از یستغفرون
جنبشی اندک بکن همچون جنین تا ببخشندت حواس نور ببین
(مثنوی ج 1 ص 196)
1- اشاره ای است به قرآن مجید سوره ذاریات (51) آیات 18-17
کانو قلیلا م الیل ما یهجعون بالاسحار هم یستغفرون (آنان اندکی از شب را می خوابیدند (عبادت می کردند) (17) (و سحرگاهان از خدا درخواست آمرزش می کردند (18)
مولوی در چند جای مثنوی به سجده کردن در ضمن یاد کرد و ذکر حق و در میان مناجات با او،اشاره کرده و آن را در نزدیکی به حق بسیار موثر دانسته است.
(مثنوی ج 3 ص 253)
سجده کن صد بار و می گوی ای خدا نیست این غم غیر درخورد و سزا
(مثنوی ج 3 ص 196)
سجده گه را تر کن از اشک روان کای خدا تو وارهانم زین گمان
(مثنوی ج 2 ص 200)
سجده کرد و گفت ای دانای سوز در دل داوود انداز آن فروز
(مثنوی ج 2، ص 136)
سبطی آن دم در سجود افتاد و گفت ای خدای عالم جهر و نهفت ...
(مثنوی ج2، ص 486)
علاوه بر توجه به ذکر نیمه شب و سجده در میان ذکر، مولوی توجه خاصی به تضرع و اشک خالصانه داشته و آن را باعث گشوده شدن درهای رحمت الهی و برداشته شدن حجاب ها دانسته است.
زاری و گریه، قوی سرمایه ای است رحمت کلی، قویتر دایه ای است.
دایه و مادر بهانه جو بود تا که کی آن طفل او گریان شود
طفل حاجات شما را آفرید تا بنالید و شود شیرش پدید
گفت : ادعوالله، بی زاری مباش تا بجوشد شیرهای مهراش
(مثنوی ج1، ص 353)
چون خدا خواهد که مان را یاری کند میل ما را جانب زاری کند
ای خنک چشمی که آن گریان اوست ای همایون دل آن که بریان اوست
آخر هر گریه آخر خنده ای است مرد آخر بین مبارک بنده ای است
هر کجا آب روان، سبزه بود هر کجا اشکی دوان، رحمت شود
باش چون دو لابه نالان، چشم تر تا ز صحن جانت بر روید خضر
(مثنوی ج1، ص 51)
این ابیات مولوی می توانند ترجمان این سخنان شمس باشند : شک نیست که چرک اندرون می باید که پاک شود، که ذره ای از چرک اندرون آن کند که صد هزار چرک بیرون نکند. آن چرک اندرون را کدام آب پاک می کند ؟ سه چهار مشک از آب دیده ! نه هر آب دیده ای، الا آب دیده ای که از صدق برخیزد، بعد ازآن بوی امن و نجات بدو می رسد، گو فارغ بخسب
(مقالات شمس، ج 1، ص 133)
و در جای دیگر می فرماید (در خلوتی روی و زار زار بگریی .... به آن آب دیده بباری، تا ذوقی و راحتی بیابی)
(مقالات شمس، ج 1، ص 133)